وین ایران، هیجانی دیگر این داستان یک حماسه است Metal Gear Solid V: The Phantom Pain

نقد بازی و فیلم

نقد بازی و فیلم های روز

این داستان یک حماسه است Metal Gear Solid V: The Phantom Pain

احمد
نقد بازی و فیلم نقد بازی و فیلم های روز

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

این داستان یک حماسه است Metal Gear Solid V: The Phantom Pain

سری بازی‌هایی که در عین دارا بودن ویژگی‌های منحصر به فرد در گیم پلی، به دلیل شخصیت پردازی قوی و روایتی متفاوت از جنگ‌ها، حدود ۲۵ سال است که در میان مخاطبان جا باز کرده است. بعد از حدود ۷ سال، هیدو کوجیما تصمیم گرفت تا در نهایت حلقه گمشده این سری را که داستان آن را تکمیل می‌کند، منتشر کند و خداحافظی باشکوهی از این سری که توسط خودش ساخته و پرداخته شده، داشته باشد. Metal Gear Solid V : The Phantom Pain آخرین نسخه از سری Metal Gear است که کوجیما در رأس تیم سازنده آن قرار دارد و مسلماً همگان مشتاق‌اند تا آخرین ساخته کوجیما را تجربه کنند زیرا تضمینی وجود ندارد که پس از رفتن کوجیما، این سری نیز به سرنوشت سری بازی‌های Resident Evil پس از رفتن شینجی میکامی، دچار نشود. به هر حال Metal Gear Solid V : The Phantom Pain ( که از این پس آن را TPP می‌خوانیم) در تاریخ ۱ سپتامبر عرضه شد و توانست بار دیگر نظر منتقدین را جلب کند و از هر دو سایت بزرگ دنیای بازی‌های رایانه ای یعنی Gamespot و IGN نمرهٔ کامل ۱۰ را دریافت کند. اتفاقی که درست ۷ سال پیش و در زمان عرضه نسخه چهارم این سری نیز رخ داده بود و از آن زمان تا کنون تکرار نشده بود. با اینکه این عنوان در نظر منتقدان بسیار خوش اقبال بوده اما نظرات طرفداران کمی از منتقدان متفاوت بوده است. به طور کلی طرفداران این عنوان به دو دسته تقسیم شده‌اند؛ دسته اول که از طرفدارن قدیمی این سری هستند و این نسخه را یک Metal Gear اصیل نمی‌دانند و دسته دوم که برای اولین بار است که یکی از نسخه‌های سری Metal Gear را تجربه می‌کنند و به شدت از این عنوان لذت می‌برند. هر دو دیدگاه تا حدودی درست است. بیاید در ابتدا نقد دیدگاه خود را در قبال این بازی مشخص کنیم. TPP از مدت‌ها قبل مشخص بود که قرار نیست دنبالهٔ اصیلی بر نسخه‌های قبلی باشد بلکه قرار بود این عنوان کمی تجاری تر شود و بتواند طرفداران بیشتری را جذب خود کند. جهان آزاد شدن بازی خود گواهی بر این نکته است هر چند این جهان آزاد شدن نه تنها به گیم پلی بازی صدمه نزده است بلکه آن را چندین برابر بهتر کرده است. به طور کلی می‌توان گفت که TPP برای طرفداران جدیدش بسیار خارق العاده است و برای طرفداران قدیمی این سری نیز همین حس را تداعی می‌کند اما تنها در برخی از مسائل و زمینه‌ها، طرفداران قدیمی را نا امید می‌کند و این نا امیدی به معنای عدم رضایت نیست بلکه به عبارت دیگر برخی از انتظارات و آرزوهای طرفداران قدیمی را بر آورده نمی‌کند اما این یدان معنا نیست که بازی ضعیف است بلکه خود طرفداران قدیمی نیز می‌دانند که این عنوان، شاهکاری در سبک مخفی کاری است که تا مدت‌ها جانشینی برای آن یافت نخواهد شد. TPP دریچه جدیدی از مخفی کاری و روایت داستان در دنیای بازی‌های رایانه ای است و مسلما این عنوان تا مدت‌های طولانی از یادها نخواهد رفت و بدون شک خداحافظی باشکوهی برای کوجیما از دنیای Metal Gear است.

Metal Gear سری بازی است که در عین دارا بودن ویژگی‌های منحصر به فرد در گیم پلی، به دلیل شخصیت پردازی قوی و روایتی متفاوت از جنگ‌ها، حدود 25 سال است که در میان مخاطبان جا باز کرده است.

Metal Gear سری بازی است که در عین دارا بودن ویژگی‌های منحصر به فرد در گیم پلی، به دلیل شخصیت پردازی قوی و روایتی متفاوت از جنگ‌ها، حدود ۲۵ سال است که در میان مخاطبان جا باز کرده است.

برای درک داستان باید بسیار عمقی نگر باشید و به نکات داستانی بازی سطحی نگاه نکنید. کوجیما استاد بازی دادن مخاطبان است و بارها این نکته را ثابت کرده. بنابراین برای درک داستان بازی باید توجه زیادی به حوادث حتی کوچک داشته باشید؛ برای مثال می‌توان به نامگذاری این سری اشاره کرد. مسلماً برای خیل عظیمی نامی چون Metal Gear Solid، نا مأنوس و غیر قابل درک است و نمی‌توانند بین این نام و محتوای بازی ارتباطی بر قرار کنند. برای درک فلسفه نامگذاری این بازی باید عمیق تر بیندیشید. مسلماً تا کنون اصطلاحی تحت عنوان “ماشین جنگی” به گوشتان خورده است. اصطلاحی که در جنگ جهانی دوم در خصوص آلمان نازی به شدت مورد استفاده قرار گرفت و اکنون به یک اصطلاح متداول تبدیل شده است. می دانید که هر ماشینی از قطعات کوچکی مانند چرخ دنده تشکیل شده است و در مورد ماشین جنگی، این چرخ دنده‌ها، سربازها یا تجهیزاتی هستند که در نهایت سرنوشت جنگ را رقم می زنند. حال اگر یکی از این سربازان یا تجهیزات دارای توانایی های برتری باشند از القابی چون Perfect Gear یا Metal Gear برای آن ها استفاده می شود. از سوی دیگر، Metal Gear نام سلاحی در داستان بازی است که هر فردی به آن دست یابد می تواند دنیا را به سیطره خویش در آورد. با کنار هم گذاشتن این موارد می‌توانید فلسفه نامگذاری این عنوان را درک کنید. Metal Gear داستان سربازانی را روایت می‌کند که با فداکاری در جهت پیشبرد اهداف سردمدارانش حرکت می‌کنند اما در نهایت متوجه می‌شوند که آن‌ها تنها بازیچهای بیش نبوده‌اند و وجود آن‌ها اهمیتی برای رؤسایشان ندارد و این همان مسئله ای که در نسخه سوم این سری به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده شد. اکثر درگیری های بازی نیز بر روی سلاحی به نام Metal Gear است که به تنهایی می تواند سرنوشت جنگ را رقم بزند.

با ذکر این مثال مشخص شد که برای درک داستان این عنوان باید توجه بیشتری داشته باشد و حال اگر این داستان فلسفی و نمادین، روایتی به عمد پراکنده داشته باشد، درک آن بسیار مشکل می‌شود. کوجیما در TPP درست دست به همین کار می زند و به سبک فیلم‌های فیلمساز مشهور ژانر تعلیق آمیز یعنی دیوید لینچ، این بار دست به یک روایت پراکنده می زند که به چندین صفحه مقاله برای تفسیر نیاز دارد. این شیوه روایت تا پایان بازی برای مخاطب خسته کننده است اما پس از پایان بازی و کنار هم قرار گرفتن پازل ها است که هنرمندی کوجیما مشخص می‌شود، اینکه او چگونه توانسته این پازل غیر قابل حل را به بهترین شکل حل کند در حالی که مخاطب برای تفسیر آن باید چندین مقاله مطالعه می‌کرد. هر چند کوجیما در این عنوان نیز دست از بازی دادن مخاطب برنداشته است و چندین غافل گیری شوکه کننده در بازی قرار داده که برای مخاطب غیر قابل باور است و مطمئناً پس از متوجه شدن آن‌ها، تا چندین دقیقه در شوک فرو خواهد رفت. کوجیما از آن جایی که خود تاثیرات جنگ را چشیده است و یکی از نزدیکانش را در جنگ جهانی دوم و در حملات آمریکا از دست داده، همواره در سری Metal Gear به نقد سیاست‌های جنگ طلبانه پرداخته و سعی کرده تا چهرهٔ کثیف جنگ را به تصویر بکشد. TPP نیز قرار است از زاویه ای دیگر به تاثیرات جنگ بپردازد، اینکه چگونه جنگ باعث می‌شود که فردی که روزی یک قهرمان بوده، سقوط کند و هیچ چیزی جز انتقام اهمیتی برای وی نداشته باشد. جمله زیر که در میان یکی از تریلرهای بازی به نمایش در آمده بود، مسلماً بسیار قابل تأمل است :

نه برای هیچ ملتی، نه برای هیچ ایدئولوژی، نه برای قدرت، نه برای عدالت، نه برای آینده، نه برای عشق، نه برای صلح، تنها برای انتقام.

برای درک درست داستان TPP باید اطلاعاتی از داستان دو نسخهPeace Walker و Ground Zeroes داشته باشید، بنابراین در ابتدا شما را دعوت می‌کنم تا نگاهی به داستان نسخه Ground Zeroes که مقدمه اصلی TPP است داشته باشیم. ( لازم به ذکر است که برخی از وقایع رخ داده در نسخه Ground Zeroes بعدها در TPP به گونه دیگری روایت می‌شود، بنابراین برای جلوگیری از اسپویل داستانی TPP، داستان نسخه Ground Zeroes به همان صورتی که به نظر می‌رسد، روایت شده است

آزادی عمل بالای بازی این قدرت را به شما می‌دهد که خود روش انجام مأموریت را انتخاب کنید. می‌توانید در کمال مخفی کاری مأموریت را انجام دهید یا اینکه به دل دشمن بزنید و حمام خون به راه بیندازید. البته باید به این نکته دقت کنید که اساس بازی بر مخفی کاری است و زمانی شما در پایان مأموریت رنک و منابع بیشتری دریافت می‌کنید که با مخفی کاری پیش رفته باشید. اما شاید جای سؤال باشد که این منابع چه استفاده ای در بازی دارد که به خاطر آن‌ها برای هر مأموریت وقت زیادی صرف شود. در پاسخ باید گفت که در TPP، گیم پلی تنها شامل مأموریت‌هایی که با اسنیک انجام می‌دهید نمی‌شود بلکه دو بخش تأثیر گذار دیگر نیز در گیم پلی وجود دارد که بدون توجه به آن‌ها پیشروی در بازی غیر ممکن است. اولین بخش MS یا همان پایگاه مادر است که باید به تجهیز آن بپردازید. بدون تجهیز و آپگرید کردن MS بسیاری از تجهیزات مورد نیاز در طول مأموریت‌ها در دسترس نخواهد بود. MS خود بسیار بزرگ است و رسیدگی به آن ضروری است به خصوص اگر بازی را به صورت آنلاین دنبال کنید امکان حمله به MS شما نیز وجود دارد بنابراین باید همواره به MS توجه داشته باشید. MS شامل بخش‌های مختلفی چون بخش پشتیبانی، پزشکی، مبازرات و … است که باید هر کدام از این بخش‌ها را نیز ارتقا دهید. ارتقا این بخش‌ها سبب می‌شود که بتوانید سلاح‌ها و تجهیزات جدیدی برای خود بسازید و این ارتقا در گرو این است که مأموریت‌ها خود را به گونه ای پیش ببرید که بتوانید تعدادی از سربازان دشمن را به MS منتقل کنید تا به نیروهای شما بپیوندند. مشاهده می‌کنید که چه قدر حساب شده بخش‌های مختلف بازی به یکدیگر پیوسته‌اند؟ در نتیجه بی توجهی به MS سبب عدم موفقیت در مأموریت‌ها می‌شود. اما بخش دیگر گیم پلی که دارای اهمیت است، مأموریت‌هایی است که سربازان شما انجام می‌دهند. شما به عنوان فرمانده MS این توانایی را دارید که به سربازانتان دستور دهید تا مأموریت‌ها خاصی را انجام دهند؛ برای مثال می‌توانید پیش از حضور در یک مأموریت سربازانتان را به منطقه اعزام کنید تا تجهیزات دشمن را نابود کنند و شما بتوانید با فراغ بال به انجام مأموریت بپردازید. پیروزی سربازانتان در این مأموریت‌ها نیز بستگی به ارتقا واحد آن‌ها در MS دارد و همانطور که می‌بیند سه بخش یاد شده کاملاً به یکدیگر پیوسته‌اند و باید همزمان به همه آن‌ها توجه کرد. بخش مأموریت‌های اصلی شامل مأموریت‌های داستانی و فرعی می‌شود که هر دو به یکدیگر وابسته‌اند؛ برای مثال زمانی که به منطقه آفریقا می‌روید برای اینکه بتوانید از دشمنان اطلاعات دریافت کنید باید ابتدا طی یک مأموریت فرعی یک مترجم بیابید و به MS منتقل کنید تا بعدها بتوانید سخنان دشمنان را متوجه شوید.

124

بهترین بخش اضافه شده به بازی را می‌توان قابلیت Buddy دانست که به وسیله آن می‌توانید یک همراه را با خود به مأموریت ببرید.

از سوی دیگر بسیاری از وقایعی که در برخی از مأموریت‌های فرعی رقم می‌خورند در روند اصلی داستان دخیل‌اند و برخی از مأموریت‌های فرعی حکم یک مأموریت اصلی را دارند هر چند برخی از مأموریت‌های فرعی کمی دچار تکرار شده‌اند ولی ارزش انجام آن‌ها آن قدر بالا است که این مسائل تاثیری در آن ندارد. نبردهای تن به تن یا CQC، بیهوش کرد دشمنان یا فرستادن آن‌ها به MS از جمله قابلیت‌های شما در بخش گیم پلی است. انجام یک مأموریت مخفیانه بدون تجهیزات مناسب امکان پذیر نیست و از این رو، TPP دارای یک سیستم فوق العاده ساخت سلاح است. با انجام هر مأموریت و مطابق نحوه عملکردتان در مأموریت، ساخت برخی از سلاح‌ها برای شما ممکن می‌شود که البته ساخت هر کدام از آن‌ها نیازمند موارد مختلفی چون ارتقا تیم‌های MS است. بنابراین اهمیت ارتقا MS در بخش تجهیزات نیز بالا است. یکی از مهم‌ترین تجهیزات بازی iDroid نام دارد که در واقع مقر فرماندهی شما در بازی و تمامی فعالیت‌ها خود را می‌توانید از طریق آن پیگیری کنید، از مشاهده نقشه گرفته تا ارتقا MS و انتخاب مأموریت‌ها. همین پیوستگی گیم پلی بازی است که آن را از تکراری شدن خارج نموده است. با پیشرفت در روند بازی، تجهیزات بیشتری برای اسنیک در دسترس خواهد بود که شرایط انجام مأموریت‌ها را برای وی آسان تر می‌کند اما بهترین بخش اضافه شده به بازی را می‌توان قابلیت Buddy دانست که به وسیله آن می‌توانید یک همراه را با خود به مأموریت ببرید. به طور کلی ۴ همراه در بازی با نام‌های D-Horse، D-Dog، D-Walker و Quiet وجود دارند که هر کدام از آن‌ها دارای قابلیت‌های مختلف و هم چنین تجهیزات به خصوصی هستند. هوش مصنوعی بالای این همراهان باعث شده تا بازی همانند یک عنوان Co-Op به نظر بیاید. هر چه قدر از این همراهان بیشتر استفاده کنید، سطح آن‌ها بالاتر می‌رود و تجهیزات بیشتر و بهتری برای آن‌ها در دسترس خواهد بود. البته استفاده به جا و مناسب از آن‌ها کاملاً بستگی به تاکتیک و استراتژی شما دارد و ممکن است با یک فرمان اشتباه باعث شکست مأموریت شوید.

همچنین هوش مصنوعی دشمنان نیز مثال زدنی است. هر چند در بازی درجه سختی مشخصی وجود ندارد اما اگر وارد مأموریت‌هایی شوید که اشاره شده سطح بالاتری دارند، مسلماً متوجه هوش مصنوعی بالای دشمنان می‌شوید. کوچک‌ترین حرکت نا مناسب سبب می‌شود که دشمنان به حضور شما در منطقه شک کنند و بلافاصله به یکدیگر خبر دهند تا شروع به جست و جوی محیط کنند. هر چند در این مواقع قابلیتی به نام Reflux Mode زمان را به حالت آهسته در می‌آورد تا بتوانید دشمن را پیش از اینکه همگان را متوجه حضورتان کند، از میان بردارید اما اگر به دنبال یک مخفی کاری اصیل هستید، می‌توانید با غیر فعال کردن این قابلیت، یک تجربه فوق العاده را برای خود رقم بزنید. اگر هم تصور می‌کنید که با یک بار رفتن مرحله و مشخص شدن محل دشمنان می‌توانید با انجام دادن مجدد مأموریت، دشمنان را در مکان‌های از پیش تعیین شده از سر راه بر دارید، سخت در اشتباه اید. با هر بار انجام دوباره مأموریت، محل دشمنان و حتی مسیری که طی می‌کنند، تغییر می‌کند و حتی رفتاری که انجام می‌دادند نیز، دچار تغییر می‌شود؛ برای مثال ممکن است پیش از شروع مجدد مأموریت یک سرباز در حال سیگار کشیدن باشد اما در انجام مجدد مأموریت، او را در حال دیده بانی در برج دیده بانی مشاهده کنید. گیم پلی TPP تنها بخشی از بازی است که گرفتن ایراد از آن بسیار سخت است زیرا جهان آزاد شدن این عنوان نه تنها باعث ضعف آن نشده بلکه موجب تکامل روند گیم پلی گشته است.

77

گرافیک TPP بدون شک یکی از بهینه‌ترین گرافیک‌هایی است که تا کنون پردازش شده است. بازی به قدری بهینه طراحی شده که کوچک‌ترین افت فریمی در روند بازی دیده نمی‌شود.

در کنار این موارد نباید از گرافیک این عنوان که به لطف موتور Fox Engine پردازش شده است، چشم پوشی کرد. گرافیک TPP بدون شک یکی از بهینه‌ترین گرافیک‌هایی است که تا کنون پردازش شده است. بازی به قدری بهینه طراحی شده که کوچک‌ترین افت فریمی در روند بازی دیده نمی‌شود. گرافیک TPP را نمی‌توان یک گرافیک کاملاً نسل هشتمی دانست بلکه این عنوان از ابتدا قرار بوده که بر روی کنسول‌های نسل هفتم عرضه شود و بعدها نسخه‌های نسل هشتمی نیز به آن اضافه شده است. با این حال گرافیک TPP را می‌توان یکی از بهترین گرافیک‌های میان نسلی دانست. طراحی محیط بازی بی نظیر است و شما را کاملاً تحت تأثیر قرار می‌دهد. Yoji Shinkawa، یار همیشگی کوجیما در سری Metal Gear، بار دیگر در این نسخه هنر طراحی محیطی و شخصیت‌های خود را نشان می‌دهد. طراحی نسخه جدیدی از سلاح Metal Gear که در این بازی حضور دارد، بسیار زیبا است و به عظمت این سلاح کمک شایانی کرده است. از سوی دیگر نمی‌توان به طراحی عالی تجهیزات و شخصیت‌های اشاره نکرد. طراحی سلاح‌های بازی نیز خارق العاده است و به کوچک‌ترین جزئیات در آن‌ها دقت شده است.

از سوی دیگر نور پردازی و سایه زنی بازی نیز یکی دیگر از نقاط قوت آن است. کوجیما و تیمش در این عنوان، دست به یک تکنیک جدید در نورپردازی زده‌اند به نحوی که زمانی که مستقیم به منبع نور می‌نگرید، زوایه دید شما کم می‌شود و زمانی که به مکان دیگری می‌نگرید، بار دیگر به قدرت طبیعی بینایی خود دست می‌یابید. سایه‌ها نیز در بازی مدام در حال تغییر اند چرا که زمان در بازی تأثیر گذار است و با گذر زمان، اندازه و مکان سایه اجسام نیز تغییر می‌کند. طراحی انیمیشن‌های شخصیت‌ها به ویژه اسنیک و همراهنش، فوق العاده است. انیمیشن‌های اسنیک به قدری پویا و روان طراحی شده‌اند که به هیچ عنوان حس غیر طبیعی بودن کنترل وی به شما دست نمی‌دهد. استفاده از تکنیک موشن کپچر و استفاده از بدل کاران حرفه ای برای ضبط صحنه‌های اکشن بازی، به کیفیت بالای آن کمک کرده است. از سوی دیگر انیمیشن‌های منحصر به فردی نیز برای هر یک از ۴ همراه اسنیک طراحی شده است که نشان از وسواس بالای تیم سازنده دارد. هر یک از محیط‌های بازی دارای طراحی به خصوصی هستند که آن‌ها را از یکدیگر متمایز می‌کند. حتی بافت منطقه‌هایی که برای مأموریت به آن‌ها می‌روید به ویژه در بخش آفریقا، با یکدیگر تفاوت دارند برای مثال ممکن است در یک بخش از آفریقا شاهد زمین‌های گل آلود باشید اما در قسمتی دیگر وارد یک معدن در دل کوه شوید. همین گستردگی محیط و پردازش بی نقص آن است که کیفیت بازی را در حیطه گرافیگ بالا برده و باعث شده تا این بخش نیز همانند بخش‌های دیگر در سطح بالایی باشد.

127

طراحی انیمیشن‌های شخصیت‌ها به ویژه اسنیک و همراهان وی، فوق العاده است. انیمیشن‌های اسنیک به قدری پویا و روان طراحی شده‌اند که به هیچ عنوان حس غیر طبیعی بودن کنترل وی به شما دست نمی‌دهد.

همان طور که در ابتدای مقاله نیز ذکر شد، بازی از لحاظ صداگذاری چیزی کم ندارد. شاید کم صحبت کردن شخصیت اسنیک برای بازیکنان آزار دهنده باشد اما همان دیالوگ‌های کم نیز توسط ساترلند به بهترین شکل ممکن ادا شده‌اند و عدم حضور دیوید هیتر چندان احساس نمی‌شود. تروی بکیر و رابین اتکین دانز که به ترتیب در نقش Ocelot و Miller سخن گفته‌اند نیز، در کار خود کاملاً موفق بوده‌اند و تنش این دو در طول داستان به خوبی از آب در آمده است. سری Metal Gear همواره به دارا بودن موسیقی متن قوی مشهور بوده است و این نسخه نیز از این قاعده مستثنا نیست. هر چند به علت کاهش تعداد کات سین‌ها، موسیقی‌ها کمتری نیز برای این نسخه ساخته شده است اما همین تعداد نیز واقعاً گوش نواز هستند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 4 مهر 1394برچسب:, | 16:49 | نویسنده : احمد |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.